نیازمندی آزمایشگاه های ایران (لب تل) اخبار استخدامی آزمایشگاه، خرید و فروش مواد و تجهیزات آزمایشگاهی آخرین مطالب
نويسندگان Genotoxicity شاخه ای از علم سم شناسی می باشد که به منظور شناسایی ترکیبات و موادی طراحی شده است که توانایی آسیب به DNA و ایجاد جهش را دارا هستند. این به دلیل توانایی در ایجاد سرطان، سرطان زا (Carcinogen) هم نامیده میشوند. لزوم شناسایی این مواد سمی جهش زا در صنعت های مختلفی از جمله داروسازی، کشاورزی و تولید غذا اهمیت دارد زیرا مصرف کننده نهایی این محصولات خود انسان می باشد. به همین جهت روش های مختلفی جهت شناسایی و ارزیابی این مواد سمی به وجود آمده اند. روش های نوین در محیط in vitro با استفاده از باکتری ها و رده های سلولی جایگزین روشهای قدیمی استفاده از حیوانات آزمایشگاهی مانند موش و رت شده اند. بعضی از این روشهای نوین از جمله تست ایمز، استفاده از رده های سلولی و تست کروموزوم ها بیشتر از بقیه کاربرد دارند. گزارشاتی که در مورد ایجاد سرطان وجود دارد بر این حقیقت دلالت دارد که عوامل ایجاد کننده سرطان تغییر یافته است، به طوری که مواد شیمیایی یکی از عوامل اصلی ایجاد کننده سرطان در نظر گرفته شده است. دلیل این امر افزایش ارتباط با مواد شیمیایی می باشد. با این حال امروزه روش هایی جهت شناسایی سرطان زا بودن مواد شیمیایی وجود دارد که به بررسی آنها می پردازیم [1]
تست ایمز Ames test وسیع ترین و بهترین تست سریعی که مورد استفاده قرار می گیرد تست آیمز است که به نام مخترع آن، بروس آیمز، که یک بیولوژیست مولکولی است نام گذاری شده است. این تست توانایی شیمیایی برای ایجاد موتاسیون در باکتری سالمونلا تایفی موریوم اندازه گیری می کند که در سال 1940 توسعه پیدا کرد. ژنتیک و بیوشیمی سالمونلا به خوبی شناخته شده است. این باکتری به سرعت و به آسانی رشد می کند نتایج این تست به آسانی تفسیر می شود و قابل تکرار است. در واقع آزمون آیمز ژن جهش هایی که در سنتز هیستدین دخالت دارند را حمل می کند و در واقع این باکتری جهش یافته هایی هستند که اگزوتروفیک می باشند، یعنی جهشی در آنها، موجب شده است که برای رشد، نیاز به هیستیدین داشته باشند. در نتیجه آنها برای اینکه بتوانند رشد کنند نیاز به هیستیدین دارند و در محیط فاقد هیستیدین قابلیت رشد را از دست می دهند. این روش بر پایه چندین زنجیره هیستدین در سالمونلا که هر کدم در بر دارنده جهشهای مختلفی در ژن های در اپرن هیستیدین هستند، می باشند. این جهش ها بعنوان نقاط داغی برای مواد جهش زا که سبب آسیب DNA از طریق ساز و کارهای مختلف می شوند، عمل می کنند. در واقع این باکتری ها در اپرن هیستیدن خود دارای جهش هستند که از ناتوانی آنها برای رشد در محیط فاقد هیستیدین برای شناسایی عوامل جهش زا استفاده می شود. انواع سلول های بنیادی و کاربرد سلولهای بنیادی سرطان جهت پیشگیری و درمان سرطانسلولهای بنیادیبدن انسان شامل 200 نوع مختلف سلول میباشد که این سلولها در بافتها و اندامها سازماندهی یافتهاند تا عملکردهای مورد نیاز برای حیات و تولید مثل را فراهم نمایند. از نظر تاریخی زیستشناسان به پدیدههای زیستی که قبل از تولد رخ میدهد علاقهمند بودهاند. نیمه دوم قرن بیستم زمان طلایی برای زیستشناسی تکاملی بود، به خاطر اینکه مسیرهای تنظیمی اصلی که در اختصاصیت[1] و ریختزایی[2] بافتها نقش داشتند در سطح مولکولی مشخص شدند. منشاء تحقیقات سلولهای بنیادی وقتی بود که دانشمندان آرزو داشتند که بفهمند که چطور بافتها در انسانهای بالغ حفظ میشوند در حالی که انواع سلولهای مختلف در جنین ایجاد میشوند. از قبل مشخص شده که سلولهای موجود در یک بافت مشخص از نظر سلولی با هم هتروژنسیته دارند. در بعضی از بافتها مانند خون، پوست و اپیتلیوم روده، سلولهای تمایز یافته عمر کوتاهی داشته و قادر به خود نوسازی[3] نیستند. بنابراین دانشمندان فهمیدند که چنین بافتهای توسط سلولهای بنیادی حفظ میشوند. سلولهای بنیادی به سلولهای گفته میشود که ظرفیت نوسازی زیادی داشته و توانایی ایجاد سلولهای دختری را داشته که این سلولهای دختری خود تحت تمایز بیشتر قرار میگیرند. چنین سلولهای فقط ردههای سلولی تمایز یافته را برای بافتهای که در آن قرار دارند تولید نموده و به بنابراین به این سلولها چند پتانسیلی[4] یا تک پتانسیلی گفته میشود (شکل1) (1).
شکل1. منشاء سلولهای نبیادی. به سلولهایی که قادرند تمام انواع سلول را در یک موجود بالغ ایجاد کنند سلول پرتوان[5] گویند. اگر علاوه بر آن آنها قادر باشند بافتهای خارج جنینی را نیز ایجاد کنند به آنها همه توانی[6] گفته میشود. سلولهای چندپتانسیلی قادرند تمام انواع سلولهای تمایز یافته در یک بافت مشخص را ایجاد کنند. در بعضی مواقع یک بافت فقط حاوی یک رده تمایز یافته است و سلولهای بنیادی که این رده را حفظ میکنند به عنوان تک پتانسیلی معرفی میشوند. CNS, central nervous system; ICM, inner cell mass.
در روزهای اول تحقیقات سلولهای بنیادی، بین سه نوع بافت تمایز داده میشد: 1- بافتهای اپیدرمی که سلولهای تمایز یافته آن دارای نوسازی سریع میباشند، 2- بافت مغز که به نظر میرسد خودنوسازی نداشته باشد و 3، بافتهای مانند کبد که سلولهای آن به دو سلول دختر با عملکرد یکسان تقسیم میشوند. اگرچه هنوز این گفته صحیح است که بافتهای بالغ مختلف از نظر نسبت سلولهای تکثیری و ماهیت اجزای تمایز دهنده سلول با هم فرق دارند، ولی در سالهای اخیر مشخص شده است که بعضی از بافتها که قبلاً فکر میشد فاقد توانایی نوسازی هستند حاوی سلولهای بنیادی هستند. یک دلیل که باعث شد مدت زمان زیادی طول بکشد تا سلولهای بنیادی به عنوان یک زمینه تحقیقاتی به طور کامل پذیرفته شود این بود که در سالهای اولیه زمان و انرژی زیادی برای تعریف یک سلول به عنوان سلول بنیادی صرف شد. علاوه بر این خصوصیات دیگری برای سلولهای بنیادی مانند کم یاب بودن ، ظرفیت تقسیم نامتقارن یا تمایل به تقسیم کمتر، در نظر گرفته شد و بنابراین در صورتی که سلولی این خصوصیات را نداشت از لیست سلولهای بنیادی حذف میشود. با این وجود هنوز بعضی از دانشمندان با این تعریف مخالفت میکنند. استفاده از اصطلاح سلول پیشساز یا سلولی که به صورت گذرا تکثیر میکند، باید به سلولهای گفته شود که اجزای سلول بنیادی را از دست دادهاند ولی توانایی تقسیم و تمایز بیشتر را دارند (1). سلولهای بنیادی سرطاناخیراً توجه زیادی به موضوع سلولهای بنیادی سرطان شده است. سلولهای بنیادی سرطان خیلی شبیه به سلولهای بنیادی معمول بافتی دارند با این معنی که سلولها در تومورها هتروژن بوده و تنها بعضی از سلولها (سلولهای بنیادی سرطان یا سلولهای شروع کننده تومور) دارای توانایی حفظ تومور یا رشد مجدد پس از شیمیدرمانی هستند. مفهوم سلول بنیادی سرطان مهم میباشد چون این مفهوم یک رویکرد جدید را برای درمان سرطان پیشنهاد میکند.
شکل2. فرضیه سلول بنیادی سرطان. تومور بالای به صورت یک جمعیت یک دست از سلولها نشان داده شده درحالی که تومور پایین حاوی سلول بنیادی سرطان و سلولهای تمایز یافته است. شیمی درمانی موفق یا ناموفق بر اساس رفتار سلولها در تومور تفسیر میشود. پيوندها |
|||
|